شکی نیست که به موازات گسترش اجتماع و پیچیدگی نهادهای آن مشکلاتی بروز میکند و چیزهای جدیدی ضرورت مییابد که قبلا نیازی بدان احساس نمیشده است. در چنین شرایطی با توجه به پیچیدهتر شدن شرایط اجتماعی ، سستتر شدن روابط عاطفی و عوامل متعدد دیگر توجه به اصلاح شرایط عاطفی و روحی افراد کاملا ضروری به نظر میرسد. تحول جوامع از حالت ساده به پیچیده ، جنبههای مختلفی از زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد، بطوری که سازگاری با این دگرگونیها از جمله تغییرات در نوع روابط ، تغییرات شغلی ، تحصیلی و … لزوم روان شناسی مشاوره را مورد تائید قرار میدهد.
در تعاریفی که روان شناسی مشاوره به عمل آمده، تصریح شده که روشهایی تعیین گردد تا به فرد کمک شود که خود را بشناسد. منظور و هدف از اینکه فرد خود را بشناسد، این است که با این شناسایی به صورت انسانی موثرتر و خلاقتر و در نتیجه شادمانتر درآید. با استفاده از فنون ارائه شده در روان شناسی مشاوره ، فرد نه تنها وضع فعلی خود را درک میکند، بلکه از آنچه که به صورت آن در خواهد آمد، نیز آگاه میشود. راجرز روان شناسی که نظریات او در مشاوره کاربرد اساسی دارد، معتقد است که هدف بیشتر مشاغل یاری دهنده که روان شناسی مشاوره را نیز شامل میشود، افزایش رشد شخصی و روانی فرد در مسیر رشد اجتماعی است.
هدف مشاوره در وهله اول شناسایی و کاربرد روشهایی است که راهنماییهای لازم را در حل مشکلات مختلف از قبیل مشکلات تحصیلی، خانوادگی ، شغلی و … به فرد ارائه میکند و باعث جلوگیری از اتلاف سرمایه مادی و معنوی فرد میشود اما در نگاهی وسیعتر هدف، شناسایی و کاربرد روشهایی است که فرد را توانمند سازد تا خود با بینش صحیح به حل مشکلات خویش پرداخته و عاقلانه رفتار کند. به عبارت واضحتر مشاوره فقط مختص کسانی نیست که با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند بلکه همه کسانی که می خواهند با شناخت بهتر خود، عملکرد خود را بهبود داده و با دست یابی به بهداشت روانی بالاتر رضایت خود را از زندگی افزایش دهند می توانند از مشاوره بهره مند شوند.